گزیده ای ازاشعار امام خمینی(ره)
آید آن روز که خاک سر کویش باشم
ترک جان کرده و آشفته رویش باشم
سر نهم بر قدمش بوسه زنان تا دم مرگ
مست تا صبح قیامت ز سبویش باشم
رسد آن که روز در محفل رندان سرمست
راز دار همه اسرار مگویش باشم
یوسفم گر نزند بر سر بالینم سر
همچو یعقوب دل آشفته بویش باشم
ترک جان کرده و آشفته رویش باشم
سر نهم بر قدمش بوسه زنان تا دم مرگ
مست تا صبح قیامت ز سبویش باشم
رسد آن که روز در محفل رندان سرمست
راز دار همه اسرار مگویش باشم
یوسفم گر نزند بر سر بالینم سر
همچو یعقوب دل آشفته بویش باشم
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده توسط غلامرضا بحرینی در سه شنبه 20 دی 1390برچسب:گزیده ای ازاشعار امام خمینی(ره), |
نظر بدهيد